فهرست مطالب
نشریه رویش روان شناسی
سال هشتم شماره 10 (پیاپی 43، دی 1398)
- تاریخ انتشار: 1398/10/23
- تعداد عناوین: 22
-
-
صفحات 1-8
هدف مطالعه حاضر، تدوین مدل رشد اخلاقی بر اساس مولفه های فراشناختی با میانجی گری شناخت اجتماعی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان متوسطه اول شهرستان خرم آباد بود که از میان آنها 311 نفر (146 پسر و 165 دختر) بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسش نامه های استدلال اخلاقی رست و همکاران، فراشناخت اخلاقی سوانسون و هیل، رفتار اخلاقی سوانسون و هیل و شناخت اجتماعی بارون - کوهن را تکمیل کردند. سپس، داده ها با استفاده از آزمون رگرسیون در چارچوب تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که استدلال اخلاقی به واسطه فراشناخت و شناخت اجتماعی با رفتار اخلاقی رابطه دارد و دو جزء فراشناخت یعنی راهبرد و تکلیف با استدلال اخلاقی رابطه ندارد اما این دو با رفتار اخلاقی ارتباط دارند. بنابراین در بررسی رشد اخلاقی در نوجوانان باید در جستجوی عوامل دیگر بود و در آموزش اخلاق به آنها و تحول اخلاقی شان به نقش فراشناخت اخلاقی و شناخت اجتماعی هم توجه نمود
کلیدواژگان: رشد اخلاقی، نوجوانان، فراشناخت اخلاقی، شناخت اجتماعی -
صفحات 9-18
تجربه یک دوره هیجانات منفی در نوجوانی، یک عامل خطر برای بروز نشانه های اضطراب و همچنین کاهش نظم جویی هیجانی و شناختی محسوب می شود. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر تنیدگی برکاهش نشانه های اضطرابی و بهبود نظم جویی شناختی هیجانی نوجوانان با مشکلات اضطرابی بود. جامعه مورد مطالعه شامل نوجوانان سنین 10 تا 14 ساله با تشخیص اختلال اضطرابی شهر مشهد که از طریق نمونه گیری در دسترس 64 نفر انتخاب و در هر گروه 32 نفر جایگزین شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش، پرسشنامه اضطراب چند بعدی (1997)، پرسشنامه نظم جویی شناختی-هیجانی گارنفسکی (2002) بود. طی 8 جلسه، هر جلسه به مدت 90 دقیقه، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس برای گروه آزمایشی انجام گرفت و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت ننمود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر کاهش نشانه های اضطرابی نوجوانان با مشکلات اضطرابی از نظر آماری معنادار است (005/0>0P=). همچنین آموزش ذهن اگاهی مبتنی بر تنیدگی بر بهبود نظم جویی شناختی-هیجانی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری ایجاد کرد (005/0>0P=). بنابراین، آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر تنیدگی برکاهش نشانه های اضطرابی و بهبود نظم جویی شناختی-هیجانی نوجوانان با مشکلات اضطرابی موثر است.
کلیدواژگان: ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس، اضطراب، نظم جویی شناختی-هیجانی، نوجوانان -
صفحات 19-26
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه کیفیت زندگی، رضایت از زندگی و اضطراب مرگ در بین سالمندان درون گرا و برون گرا ساکن در منزل و سرای سالمندان شهر کرمانشاه در سال 1396 بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه سالمندان شهر کرمانشاه بود. تعداد 168 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای و سالمندان مقیم سرای سالمندان به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت اندازه گیری داده ها از الف: پرسشنامه کیفیت زندگی ویر و شربورن)1992)،ب:پرسشنامه رضایت از زندگی(1985) و ج: پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر(1970) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی(آزمون (t استفاده گردید. نتایج نشان داد بین کیفیت زندگی سالمندان درون گرا و برون گرا تفاوت معنی داری وجود دارد، بین رضایت از زندگی سالمندان درون گرا و برون گرا تفاوت معنی داری وجود دارد . همچنین نتایج نشان داد بین اضطراب مرگ سالمندان درون گرا و برون گرا تفاوت معنیداری وجود دارد ، به این صورت که سالمندان برونگرا از اضطراب مرگ کمتری نسبت به سالمندان درون گرا داشتهاند.
کلیدواژگان: کیفیت زندگی، رضایت از زندگی، اضطراب مرگ، سالمندان، درون گرا، برون گرا -
صفحات 27-38
تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای تکراری یک روش الکتروفیزیولوژیکی تحریک و تلفیق مغزی است که می تواند تحریک پذیری قشری ناحیه هدف در مغز را تغییر دهد و شکل پذیری اعصاب و ارتباطات مغزی را تنظیم کند. اعتیاد با اختلال عملکرد قشر پیش پیشانی خلفی- جانبی و تغییر نوسانات مغزی همراه هست. طبق گزارشات، تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای تکراری بر قشر پیش پیشانی خلفی- جانبی مداخله درمانی بالقوه برای درمان اعتیاد است و می تواند از میل به مصرف و اشتیاق را کاسته و عملکرد شناختی را در افراد معتاد بهبود دهد. هدف مقاله حاضر نگاهی کلی به نقش تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای بر ولع مصرف و رفتارهای اعتیادی است. مطالعه حاضر با جستجو در پایگاه های اطلاعاتی انگلیسی شامل PubMed, Google scholars, Elsevier, MEDLINE, Science direct که مربوط به سال های 2015 تا 2018 بود. معیارهای ورود به مطالعه مسئله مورد نظر، یک اعتیاد یا ولع مصرف بود، مداخله با اعمال تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای تکراری و تحریک مغناطیسی عمیق مغز از طریق جمجمه و تحریک مغناطیسی مغز بود و مطالعه های انجام شده از نوع کارآزمایی بالینی بودند. اعتیاد شیوع بالایی در جهان دارد و درمان های بسیاری برای آن تاکنون انجام شده است. بسیاری از این مقاله های مرتبط پشتیبانی اثر اعمال تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای تکراری و تحریک مغناطیسی مغز به ویژه در کوتاه مدت بود. با توجه به مطالعات مرور شده و شیوع بالای اعتیاد و روش های گوناگون درمانی در این حیطه از بیماری روانی استفاده از تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای تکراری به عنوان یک روش درمانی غیر تهاجمی مورد بررسی قرار گرفت و اثربخش بودن آن حمایت شد.
کلیدواژگان: تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای، ولع مصرف، رفتارهای اعتیادی -
صفحات 39-46
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های فرزند پروری مثبت بر کفایت اجتماعی و تنظیم هیجان دانش آموزان بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی موردمطالعه در این پژوهش کلیه مادران دانش آموزان 13-15 ساله مدارس متوسطه اول شهر تهران در سال 1396 بود که 30 نفر از آن ها به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری به نسبت یکسان جایگزین شدند. گروه آزمایش، برنامه آموزش مهارت های فرزند پروری مثبت را در 8 جلسه (2 ساعت) به شکل گروهی دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. پرسشنامه های راهبردهای تنظیم هیجان شناختی گرنفسکی و همکاران (2001) و کفایت اجتماعی پرندین (1385) توسط دانش آموزان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره، تحلیل شد. نتایج نشان داد، آموزش مهارت های فرزند پروری مثبت بر افزایش تنظیم هیجان مثبت و کاهش تنظیم هیجان منفی دانش آموزان تاثیر معناداری دارد. همچنین نتایج نشان داد، آموزش مهارت های فرزند پروری مثبت بر افزایش کفایت اجتماعی دانش آموزان تاثیر معناداری دارد. بنابراین می توان گفت بهبود تنظیم هیجان و کفایت اجتماعی دانش آموزان نتیجه تغییر الگوها و روش های فرزندپروری در مادرانشان می باشد که در جلسات فرزندپروری مثبت شرکت کرده بودند.
کلیدواژگان: فرزند پروری مثبت، کفایت اجتماعی، تنظیم هیجان -
صفحات 47-54
هدف این تحقیق بررسی ارتباط بین سیستم های مغزی رفتاری و تکانشگری، با رفتارهای جنسی پرخطر بود. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی یکی ازدانشگاه های شهر مشهد بود که در سال تحصیلی 1396 مشغول به تحصیل بودند. تعداد 100 مرد دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه و هدفمند انتخاب شدند. گرداوری داده ها به کمک پرسشنامه شخصیتی گری ویلسون(1989)، پرسشنامه رفتارهای جنسی پر خطر(2007) و مقیاس تکانشگری بارت(1995) انجام شد. داده ها بر اساس آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین رفتارهای جنسی پرخطر مردان با سیستم فعال ساز رفتاری و تکانشگری رابطه معناداری وجود دارد. هم چنین، نتایج حاصل از آزمون رگرسیون حاکی از این بود که سیستم فعال ساز رفتاری و تکانشگری پیش بینی کننده رفتارهای جنسی پرخطر می باشند. سیستم فعال ساز رفتاری و تکانشگری نقش مهمی درگرایش به رفتارهای جنسی پرخطر دارند و لذا آموزش بازداری رفتاری میتواند به عنوان یک مداخله برای پیشگیری از رفتارهای جنسی پرخطر برای این افراد در نظرگرفته شود
کلیدواژگان: سیستم های مغزی رفتاری، تکانشگری، رفتارهای جنسی پرخطر -
صفحات 55-62
در طول دهه گذشته، استفاده از داروهای استروئیدی در میان ورزشکاران، به ویژه بدنسازانی که به صورت حرفه ای فعالیت می کنند، افزایش یافته است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف مقایسه رگه های تاریک شخصیت و سیستم فعال سازی/ بازداری رفتاری در بدنسازان با و بدون مصرف استروئیدهای آنابولیک-آندروژنی انجام گردید. طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه ورزشکاران پرورش اندام مرد شهر رشت در سال 1397 تشکیل دادند. نمونه ای به حجم 150 (75 بدنساز طبیعی و 75 بدنساز استروئیدی) به صورت هدفمند انتخاب شد و سپس داده ها با استفاده از پرسش نامه های رگه های تاریک شخصیت جوناسون و وبستر (2010) و سیستم فعال سازی/ بازداری رفتاری کارور و وایت (1994) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد، در رگه های تاریک شخصیت و سیستم فعال سازی/ بازداری رفتاری بدنسازان با و بدون مصرف استروئیدهای آنابولیک-آندروژنی تفاوت معنی داری وجود دارد. بر این اساس مشخص گردید بدنسازان استروئیدی در مقایسه با بدنسازان طبیعی دارای سیستم بازداری رفتاری کمتر و سیستم فعال سازی رفتاری بیشتری هستند. همچنین، در مولفه های صفات تاریک شخصیت، بدنسازان استروئیدی خودشیفتگی، ماکیاولیسم و رفتار ضد اجتماعی بیشتری را نشان دادند. با توجه به نتایج به دست آمده می توان با اجرای برنامه ها و مداخلات، موجب کنترل سیستم فعال سازی/ بازداری رفتاری و کاهش رگه های تاریک شخصیت در بدنسازان استروئیدی شد.
کلیدواژگان: استروئید، بدنسازان، رگه های تاریک شخصیت، سیستم فعال سازی، بازداری رفتاری -
صفحات 63-70
هدف اصلی یادگیری و فرایند آموزش وپرورش، درک مفهومی و استفاده منعطف از علم و دانش است. به عبارت دیگر کسب و نگهداری دانش به تنهایی در روند آموزش عالی کافی نیست، بلکه درک روابط بین حقایق یا کشف و تولید حقایق نتیجه اصلی فرایند یادگیری است. هدف اصلی در مدارس ایجاد لذت و اشتیاق واقعی در دانش آموزان برای یادگیری و موفقیت و مشارکت دانش آموزان در پروژه ها و فعالیت های درسی بر اساس خواست و رضایت خودشان است. همین علاقه و اراده است که منجر به انعطاف پذیری بیشتر افراد در فرایند حل مسئله، کسب موثرتر علم و دانش و احساس عمیق تر ارزشمند بودن و مسئولیت پذیری اجتماعی خواهد شد. کاربرد نظریه خود تعیین گری در آموزش وپرورش، ایجاد علاقه و اشتیاق به یادگیری در دانش آموزان، درک اهمیت آموزش و اعتماد به ظرفیت ها و نگرش های خود است. این نتایج زمانی کسب خواهد شد که دانش آموزان بر اساس انگیزه های درونی برانگیخته شوند و ارزش ها و قواعد را درونی سازی کنند. مطالعات نشان داده است این فرایند منجر به یادگیری با کیفیت بالا، درک مفهومی و درنهایت رشد فردی و انطباق فرد خواهد شد. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین ارضای نیازهای اساسی روان شناختی و انگیزش درونی با میزان مشارکت دانش آموزان در فعالیت های مدرسه، درک مفهومی و عمیق مطالب درسی و بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان است. مطالعه حاضر توصیفی (از نوع مروری) می باشد. برای بررسی موضوع، در این پژوهش تعدادی از مقالات مرتبط با نظریه خود تعیین گری در زمینه یادگیری و آموزش وپرورش را موردبررسی و پژوهش قرار داده ایم. در این راستا علاوه بر بررسی منابع اطلاعاتی خارجی، منابع و پایگاه های اطلاعاتی داخل ایران نیز بررسی شده است. در مرحله اول، مجموعا تعداد 38 مقاله انگلیسی و تعداد 8 مقاله فارسی ثبت شده، ذخیره گردید. بعد از بررسی نهایی37 مقاله از این مقالات منتخب گردیده که تعداد 5 مقاله فارسی و تعداد 32 مقاله انگلیسی را در برداشتند. مجموعه این مطالعات نشان می دهد زمانی که معلمان در کلاس حامی خودمختاری باشند، به این معنی که به نگرش های دانش آموزان در کلاس اهمیت دهند، به آن ها حق انتخاب دهند و تا حد ممکن شرایط کنترل کننده را کاهش دهند، منجر به ارضای نیازهای بنیادین در دانش آموزان شده و در نتیجه آن ها مطالب را به صورت عمیق و مفهومی درک کرده، ارزش ها را درونی کرده و بهزیستی بالاتری را تجربه می کنند
کلیدواژگان: انگیزش خودگران و کنترل شده، عملکرد تحصیلی، مشارکت دانش آموزان، نظریه خود تعیین گری، نیازهای بنیادی روان شناختی -
صفحات 71-78
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های تفکر مثبت در ارتقای شادکامی و تاب آوری نوجوانان بی سرپرست، انجام گرفت. این پژوهش از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع طرح های شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان دختر بی سرپرست بهزیستی استان البرز بودند که نمونه ای به حجم 40 نفر از این جامعه به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری (آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. اعضای هر دو گروه پرسشنامه شادکامی آکسفورد (1989) و تاب آوری کانر- دیویدسون (2003) را قبل از اجرای عمل آزمایشی تکمیل کردند. سپس، هشت جلسه 45 دقیقه ای مداخله آموزشی تفکر مثبت برای گروه آزمایش انجام شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. سپس هر دو گروه مجددا ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل گردید. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های تفکر مثبت به صورت معناداری موجب ارتقای میزان شادکامی و تاب آوری نوجوانان دختر بی سرپرست می شود. به نظر می رسد که آموزش مهارت های تفکر مثبت می تواند به طور موفقیت آمیزی برای توانمند سازی نوجوانان بی سرپرست دختر مورد استفاده قرار گیرد.
کلیدواژگان: مهارت های تفکر مثبت، شادکامی، تاب آوری، نوجوانان بی سرپرست -
صفحات 79-88
هدف از پژوهش حاضر اعتباریابی، بررسی ساختار عاملی و پارامترهای سوال-پاسخ مقیاس سطح حالت سرزندگی ذهنی بود. در یک طرح توصیفی-همبستگی و اعتباریابی آزمون، 240 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تهران به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و مقیاس سطح حالت سرزندگی ذهنی را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با بررسی همسانی درونی، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و پارامترهای تمیز و مکان و منحنی های آگاهی سوال و آزمون انجام گرفت. نتایج نشان داد که هر دو فرم 7 و 6 عبارتی مقیاس سطح حالت سرزندگی ذهنی، ساختاری یک عاملی با واریانس تبییین شده 19/67 و 04/75 درصد دارند. روایی عاملی تاییدی نیز به تایید رسید. ضرایب آلفای کرونباخ 91/0 و 93/0 و ضرایب دو نیمه کردن 91/0 و 92/0 به دست آمد. شاخص های سوال پاسخ در سطح مطلوبی بودند. به نظر می رسد مقیاس سرزندگی ذهنی و به طور ویژه ساختار 6 عبارتی آن، در دانشجویان از اعتبار و روایی مناسبی برخوردار است.
کلیدواژگان: سرزندگی ذهنی، ساختار عاملی، اعتباریابی، نظریه سوال-پاسخ -
صفحات 89-96
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش رگه های شخصیتی و مهارت های اجتماعی در پیش بینی خشونت خانگی زوجین انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی زوجین دارای سابقه ی خشونت خانگی مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت نظارت سازمان بهزیستی شهر اصفهان در سال 1394 بود. جهت انتخاب نمونه ی پژوهش، 50 نفر از زوجین (50 مرد و 50 زن) مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم کوتاه پرسشنامه مینه سوتا (1967)، پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون (1983) و پرسشنامه خشونت خانگی تبریزی و همکاران (1391) بود. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از روش آماری تحلیل رگرسیون به کمک نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر مهارت های اجتماعی به طور منفی و معناداری و سه رگه شخصیتی خود بیماری انگاری، افسردگی و هیستری به طور مثبت و معناداری می تواند تغییرات مربوط به خشونت زناشویی زوجین را پیش بینی نماید. بر اساس یافته های تحقیق، ویژگی های شخصیتی و مهارت های اجتماعی یکی از مهم ترین عوامل وقوع خشونت خانگی در میان زوجین است. بنابراین، به روانشناسان و مشاوران حوزه خانواده پیشنهاد می شود، به منظور کسب نتایج بهتر در مداخلات روان شناختی و کارگاه های آموزشی به ویژگی های شخصیتی و مهارت های اجتماعی زوجین، به عنوان عوامل موثر در خشونت خانگی و سازگاری زناشویی توجه گردد.
کلیدواژگان: ویژگی های شخصیتی، مهارت اجتماعی، خشونت خانگی، زوجین -
صفحات 97-104
تغییرات در دنیای کنونی کار، استفاده از قابلیت های جدید ارتقای شخصی نظیر قابلیت استخدام را می طلبد. برای تحقق این امر، یک رویکرد پویا لازم است تا افراد را به تفکر خلاق و طراحی مجدد نیاز ها، علایق و تجارب زندگی تشویق کند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مشاوره گروهی مبتنی بر طراحی زندگی بر افزایش قابلیت استخدام بود. در این پژوهش نیمه آزمایشی همراه با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل، جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه بزرگمهر قاینات، در نیمسال 96-1395 بودند، نمونه پژوهش به روش هدفمند شامل 20 نفر از دانشجویان بودند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 10 نفر) جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه قابلیت استخدام موسوی و همکاران (1393) بود که قبل و بعد از مداخله توسط هر دو گروه تکمیل گردید. گروه آزمایش در 10 جلسه مشاوره گروهی مبتنی بر طراحی زندگی شرکت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. به منظور تحلیل داده ها از روش تجزیه و تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل داده ها نشان داد، برنامه مشاوره طراحی گروهی مبتنی بر پارادایم زندگی بر افزایش قابلیت استخدام و ابعاد آن (هویت مسیرشغلی، انطباق پذیری شخصی، سرمایه اجتماعی و هوش هیجانی) تاثیر معنی دار دارد. نتایج اهمیت برنامه مشاوره شغلی مبتنی بر طراحی زندگی را بر افزایش قابلیت استخدام نشان داد، بنابراین پیشنهاد می شود در مشاوره های سازمانی و شغلی و همچنین در طرح های انطباق پذیری شغلی-تحصیلی در مراکز مشاوره دانشگاه ها بر این برنامه تاکید شود.
کلیدواژگان: مشاوره شغلی، مدل طراحی مسیر زندگی، قابلیت استخدام -
صفحات 105-114
این پژوهش با هدف بررسی نقش معنای تحصیلی و درگیری تحصیلی در پیش بینی رفتارهای پرخطر در نوجوانان صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی- پیش بین بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر اردبیل مشغول به تحصیلی در سال تحصیلی 1396-1397 بودند که از بین آنها، تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه درگیری تحصیلی، معنای تحصیلی و رفتارهای پرخطر بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد بین معنای تحصیلی، درگیری تحصیلی و مولفه های آن (توانمندی، تعهد و جذب) با رفتارهای پرخطر در نوجوانان رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که معنای تحصیلی و درگیری تحصیلی و مولفه های آن (توانمندی، تعهد و جذب) توانایی پیش بینی رفتارهای پرخطر در نوجوانان را دارند. همچنین با توجه به نتایج حاصله می توان بیان کرد که رفتارهای پرخطر دانش آموزان از متغیرهای معنای تحصیلی و درگیری تحصیلی تاثیر می پذیرد. لذا ارائه برنامه های از سوی مشاوران و روانشناسان مدارس به منظور ارتقاء این متغیرها پیشنهاد می گردد.
کلیدواژگان: معنای تحصیلی، درگیری تحصیلی، رفتارهای پرخطر -
صفحات 115-124
تحقیقات پیشین نشان داده که مشکلات هیجانی تعداد زیادی از افراد جوامع مختلف را درگیر کرده است که از جمله می توان به اختلالات سیستم ایمنی، افسردگی، اضطراب، شخصیت و مشکلات بین فردی اشاره کرد. هدف از مقاله حاضر، روشن سازی اهمیت هیجانات در زندگی روزمره و در حیطه روان درمانی است. با توجه به اهمیت اصالت و بیان تجربه در روابط و زندگی آدمی، مثلث شخص و مثلث تعارض اساس کار روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت را شکل می دهد. مثلث تعارض به عوامل درونی مشکل مانند احساس، اضطراب و دفاع اشاره دارد و مثلث شخص به بافت و عوامل بین فردی مشکل می پردازد. اساس درمان از طریق بازسازی مثلث تعارض (سیر توالی احساس، اضطراب و دفاع) در قالب مثلث روابط خصوصا رابطه بیمار با درمانگر در جلسه درمانی است. احساسات سرکوب شده بیمار نسبت به والدین این بار در بافت درمانی و به صورت آگاهانه نسبت به درمانگر، تجربه و پردازش و نام گذاری شده و تجربه هیجانات منجر به خنثی شدن دفاع ها و رهایی از رنج خودساخته می شود. رنج خود ساخته نتیجه وجدان بیماری است که سوخت آن احساس گناه ناهشیار فرد و تمایل به قربانی شدن و مقاومت است. در این مقاله مکانیزم اثربخشی این درمان در کاهش علائم رنج آور بیماری های پزشکی و روانی مطرح شده و سعی بر گسترش افق دید روان شناسان و علاقه مندان نسبت به این حوزه جدید درمانی شده است.
کلیدواژگان: تنظیم هیجان، روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت، مثلث شخص، مثلث تعارض، بدکارکردی هیجان -
صفحات 125-132
همه مردم مشکلات و ناکامی را در زندگی شان تجربه می کنند و بنابراین لازم است مکانیزم هایی را برای مقابله و سازگاری با این ناکامی ها شناسایی کنیم. در این پژوهش حمایت اجتماعی و راهبردهای مقابله ای با تحمل ناکامی در دانشجویان دانشگاه شیراز مورد بررسی قرار گرفت و هدف اصلی، تبیین تحمل ناکامی بر حسب حمایت اجتماعی و راهبردهای مقابله با استرس است. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. 540 نفر (281 زن و 259 مرد) از میان دانشجویان دانشگاه شیراز با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، اطلاعات با استفاده از پرسشنامه های سبک مقابله ای اندلر و پارکر (1990)، حمایت اجتماعی واکس و همکاران (1986) و تحمل ناکامی هارینگتون (2005) جمع آوری شد. داده ها با روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شد. نتایج نشان داد همبستگی بین حمایت اجتماعی و راهبردهای مقابله ای با تحمل ناکامی در دانشجویان مثبت و معنادار است (001/0>P)، همچنین مولفه حمایت اجتماعی و راهبرد مقابله ای مساله مدار قادر به پیش بینی تحمل ناکامی است. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که افزایش حمایت اجتماعی دانشجویان توسط خانواده و ارائه خدمات اجتماعی توسط دانشگاه و نهادهای ذیربط جهت حمایت هر چه بیشتر آنان، همچنین آموزش مهارت های اساسی و مفید مقابله با مشکلات و ناکامی ها می تواند نقش مهمی در افزایش تاب آوری و تحمل ناکامی دانشجویان داشته باشد
کلیدواژگان: حمایت اجتماعی، راهبرد های مقابله ای، تحمل ناکامی -
صفحات 133-142
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری بر باورهای فراشناختی و نگرانی از تصویر بدنی دانشجویان دختر افسرده انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. تعداد 30 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد پس از ارزیابی بالینی اولیه و بر اساس ملاک های پژوهش، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای دوبار) برنامه گروه درمانی فعال سازی رفتاری را دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه فراشناختی ولز و همکاران (2004) و پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (200) استفاده شد. داده ها به کمک روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره، تجزیه و تحلیل شدند. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و گروه کنترل در متغیرهای باورهای فراشناخت مثبت درباره نگرانی و نگرانی از تصویر بدنی، تفاوت معناداری وجود دارد. از آنجا که کسب نمره بیشتر در این دو متغیر نشان از شدت این علائم در افراد دچار افسردگی است، میانگین این نمرات در گروه مداخله در مرحله پس آزمون نسبت به گروه کنترل به میزان معنی داری پایین تر بود. بنابراین، می توان گفت که به کارگیری فنون درمان درمان فعال سازی رفتاری در کاهش باورهای فراشناختی مثبت درباره نگرانی و نگرانی از تصویر بدنی دانشجویان دختر افسرده، موثر است.
کلیدواژگان: درمان فعال سازی رفتاری، باور فراشناختی مثبت درباره نگرانی، نگرانی از تصویر بدنی، دانشجویان -
صفحات 143-150
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت از زندگی بر اساس بهزیستی معنوی و مهارت های ارتباطی در والدین کودکان استثنایی انجام شد. روش این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه والدین دارای کودک استثنایی شهرستان هشتگرد و نظرآباد در سال 1396 بود. نمونه گیری این پژوهش به صورت در دسترس بود و تعداد نمونه نیز 100 نفر بود. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه رضایت از زندگی داینر و همکاران (1985)؛ پرسشنامه سلامت زندگی پولتزیون و الیسون (2005) و پرسشنامه مهارت های ارتباطی بارتون جی (1990) بود. برای تحلیل آماری داده ها نیز از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان در سطح معناداری (p<0.05) استفاده گردید. نتایج تحلیل آماری نشان داد که بهزیستی معنوی و مهارت های ارتباطی توانایی پیش بینی رضایت از زندگی را دارند و به طور کلی بهزیستی معنوی و مهارت های ارتباطی 16% از رضایت از زندگی را پیش بینی می کنند. بنابراین بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت، با افزایش بهزیستی معنوی و مهارت های ارتباطی ، رضایت از زندگی نیز در والدین دارای کودک استثنایی افزایش می یابد
کلیدواژگان: بهزیستی معنوی، مهارت های ارتباطی، رضایت از زندگی -
صفحات 151-160
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تعدیل کنندگی عزت نفس در رابطه بین ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی در دانشجویان دانشگاه آزاد کاشان است. این پژوهش ازنظر هدف در حیطه پژوهش های کاربردی است و بر اساس ماهیت و روش گردآوری داده ها، یک پژوهش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کاشان در نیمسال دوم تحصیلی 97-96 است که 277 نفر از دانشجویان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (فرم کوتاه)، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (فرم کوتاه) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، فرکانس و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تعدیلی متغیرها) جهت تعمیم نتایج نمونه به جامعه و نرم افزار SPSS برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که همبستگی مثبت معناداری بین متغیرهای تحقیق (ذهن آگاهی، عزت نفس و بهزیستی روان شناختی) وجود دارد. همچنین یافته های به دست آمده از معادلات رگرسیون تعدیلی بیانگر این نکته است که متغیر عزت نفس به طور معناداری (001/0p<) می تواند 38 درصد از تغییرات متغیر بهزیستی روان شناختی را تبیین کند. این یافته ها نشان از نقش تعدیل کنندگی متغیر عزت نفس در رابطه بین متغیرهای ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی دارد
کلیدواژگان: ذهن آگاهی - عزت نفس - بهزیستی روان شناختی -
صفحات 161-170
هدف از پژوهش حاضر بررسی روایی و پایایی مقیاس مسئولیت پذیری شخصی برای نوجوانان (مرگلر و شیلد، 2016) بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دوره ی متوسطه ی اول و دوم شهرستان فیروزآباد بودند که در سال 97-1396 به تحصیل اشتغال داشتند. شرکت کنندگان شامل300 دانش آموز (111 دختر و 189 پسر) متوسطه اول و دوم بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. این مقیاس پس از ترجمه فارسی و تایید روایی ترجمه مورد مطالعه ی مقدماتی قرار گرفت. نتایج تحلیل عامل اکتشافی حاکی از وجود دو عامل مجزای کنترل شناختی/پاسخ گویی و کنترل رفتاری/ هیجانی بود که بر روی هم 28/59 درصد واریانس کل نمرات را تبیین می کردند. پایایی ابزار نیز مطلوب بود و ضریب آلفای کرانباخ برای کنترل شناختی/پاسخ گویی برابر با 93/0 و برای کنترل رفتاری/ هیجانی 70/0 بدست آمد. نتیجه آن که این ابزار برای اندازه گیری مسئولیت پذیری شخصی دانش آموزان دوره ی اول و دوم متوسطه که در سنین نوجوانی قرار دارند با دو عامل مناسب به نظر می رسد
کلیدواژگان: مسئولیت پذیری شخصی، نوجوانان، اعتباریابی -
صفحات 171-180
درگیری تحصیلی یک فرآیند کلیدی در پیش بینی نتایج آموزش در دانش آموزان و یکی از مهم ترین شاخص های نشان دهنده کیفیت آموزش و پیشرفت تحصیلی است. شناسایی عوامل مهم محیطی تاثیرگذار بر درگیری تحصیلی دانش آموزان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی درگیری تحصیلی دانش آموزان بر اساس ابعاد ادراک از محیط کلاس انجام شد. روش این پژوهش توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان (4151 نفر) در سال تحصیلی 97-1396 بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 399 دانش آموز از با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های درگیری تحصیلی فردریکس و همکاران (2004) و فعالیت های کلاس من جنتری و همکاران (2002) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ادراک از محیط کلاس با درگیری تحصیلی رابطه مثبت و معنادار دارد و مولفه های چالش (43/0= β)، علاقه (33/0 = β)، لذت (20/0=β) به ترتیب بیشترین توانایی پیش بینی درگیری تحصیلی را داشتند. با توجه به نتایج به دست آمده انجام اقداماتی به منظور بهبود محیط کلاس از طریق طراحی و اجرای فعالیت های کلاسی چالش برانگیز و لذت بخش و ایجاد علاقه می توان به افزایش درگیری تحصیلی دانش آموزان کمک کند.
کلیدواژگان: درگیری تحصیلی، ادراک از محیط کلاس، دانش آموزان -
صفحات 181-188
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان فعال سازی رفتاری بر راهبردهای مقابله ای دانشجویان با اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. تعداد 30 نفر از دانشجویان دختر مقطع کاردانی و کارشناسی دانشگاه خرم آباد پس از ارزیابی بالینی اولیه و بر اساس ملاک های پژوهش، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای دوبار) برنامه گروه درمانی فعال سازی رفتاری را دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شدند. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد با کنترل اثر پی آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و گروه کنترل در مولفه های راهبردهای مقابله ای تفاوت معناداری وجود دارد. با توجه به یافته های حاصل از پژوهش می توان اظهار کرد که درمان فعال سازی رفتاری بر افزایش راهبرد مقابله ای مسئله مدار و کاهش راهبرد مقابله ای هیجان مدار تاثیر معناداری دارد. در مجموع پیشنهاد می شود که گروه درمانی فعال سازی رفتاری به عنوان شیوه مناسبی جهت بهبود راهبردهای مقابله ای دانشجویان با اختلال اضطراب فراگیر، توسط مشاوران و روان درمانگران در نظر گرفته شود.
کلیدواژگان: درمان فعال سازی رفتاری، راهبردهای مقابله ای، اضطراب فراگیر، دانشجویان -
صفحات 189-200
ارزش ها یکی از مهم ترین جنبه های شخصیت و زندگی اجتماعی هستند که رفتارهای فردی و اجتماعی افراد را تعیین کرده و در عین حال، خود متاثر از این عوامل هستند. از جمله این عوامل می توان به جنسیت اشاره کرد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی ارتباط اولویت ارزش های اخلاقی و جنسیت در دانشجویان بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود. نمونه گیری به صورت تصادفی چند مرحله ای انجام شد و درنهایت به 113 نفر از دانشجویان پرسشنامه داده شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ارزش های آلپورت، ورنون و لیندزی (1951) استفاده گردید. داد ه های حاصله به کمک نرم افزار SPSS و با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره و بررسی تفاوت رتبه ارزش ها در دختران و پسران تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها نشان داد بین دو جنس در ارزش های اقتصادی و مذهبی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p<)؛ به گونه ای که دانشجویان پسر در ارزش های اقتصادی و دانشجویان دختر در ارزش های مذهبی به صورت معنی داری بالاتر قرارگرفتند. هم چنین دو گروه در رتبه بندی ارزش ها شباهت ها و تفاوت هایی داشتند. اولویت اول و دوم در هر دو گروه، ارزش های اجتماعی و نظری بود. ارزش های سیاسی نیز برای هر دو گروه در اولویت چهارم قرارداشت. ارزش های اقتصادی در دانشجویان دختر و ارزش های مذهبی در دانشجویان پسر در مرتبه آخر قرار گرفتند.
کلیدواژگان: ارزشهای اخلاقی، جنسیت، دانشجویان
-
Pages 1-8
The purpose of this study was to develop a model of moral development based on metacognitive components with the mediation of social cognition. The statistical population included all the first high school students in Khorramabad city, among whom 311 (146 males and 165 females) were selected based on multistage cluster sampling method and completed Rest and colleagues` moral reasoning, Swanson and Hill`s moral meta-cognition, Swanson and Hill`s moral behavior and Baron-Cohen`s social cognition questionnaires. Then, the data were analyzed using regression analysis in the path analysis framework. The results showed that moral reasoning is related to ethical behavior through metacognition and social cognition. Also, the two components of metacognition, namely, strategy and assignment, are not related to moral reasoning, but these two are related to ethical behavior. Therefore, in studying the moral development in adolescents, it is necessary to look for other factors and pay attention to the role of metacognition and social cognition in ethics education and their ethical evolution. Therefore, in Field of study of the moral development in adolescents, it is necessary to look for other factors and pay attention to the role of moral metacognition and social cognition in ethics education and ethical evolution.
Keywords: moral development, adolescence, moral meta-cognition, social cognition -
Pages 9-18
Experiencing an episode of negative emotions in adolescence, is considered as a risk factor for incidence of anxiety symptoms and also reducing emotional and cognitive regulation. This study aimed to study the effectiveness of mindfulness-based stress reduction therapy (MBSR) on the reduction of anxiety symptoms and improvement of cognitive-emotion regulation in adolescents with anxiety problems. The study population included adolescents aged 10 to 14 years old with a diagnosis of anxiety disorder in Mashhad city which were selected through available sampling 64 people were selected and 32 were replaced in each group. The research tools used in this study was a Multidimensional anxiety scale for children (1997), Garnefski’s Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (2002) and structured clinical interview (SCID-5-CV). During eight sessions, each one 90 minutes, Mindfulness-based Stress Reduction Therapy was done for the experimental group, and the control group received no intervention. Multivariate analysis of covariance (MANCOVA) was used to analyze the data. The results showed that mindfulness-based stress reduction therapy (MBSR) on the reduction of anxiety symptoms in adolescents with anxiety problems is statistically significant (p= 0<0/005). Also, mindfulness-based stress reduction therapy (MBSR) made a significant difference in improvement of cognitive-emotion regulation of experimental group compared to the control group (p= 0<0/005). Mindfulness-based Stress Reduction Therapy (MBSR) is useful in the Reduction of Anxiety Symptoms and Improvement of Cognitive-Emotion Regulation in Adolescents with Anxiety Problems.
Keywords: Mindfulness-based stress reduction, anxiety, cognitive-emotion regulation, adolescents -
Pages 19-26
The purpose of this study was to compare the quality of life, life satisfaction, and death anxiety among internally oriented and out-of-home elderly in the home and home of the elderly in Kermanshah in 1396. The statistical population of the study included all elderly people in Kermanshah. A total of 168 people were selected through cluster sampling and elderly residents of the elderly in an accessible sampling method. To measure the data from A: Wir and Sherborne Quality of Life Questionnaire (1992), B: Life Satisfaction Questionnaire (1985) and C: Templer's Death Anxiety Inventory (1970). Inferential statistics (t test) were used to analyze the data. The results showed a significant difference between the quality of life of the introverted and outsourced elderly people, there is a significant difference between the satisfaction of the life of the elderly and the outsourcing. The results also showed that there is a significant difference between the anxiety of the deaths of the introverted and extraterritorial elderly people, so that the outsourced elderly had a lower death anxiety than the introverted elderly.
Keywords: quality of life, life satisfaction, death anxiety, elderly, introverted, outsourcing -
Pages 27-38Introduction & Objective
Repetitive transcranial magnetic stimulation (rTMS) is an electro physiologic brain stimulation and integration technique that can change the cortical excitability of the target area in the brain and modulate the nervous and muscular ductility. Addiction is associated with dysfunction of the dorsolateral prefrontal cortex (DLPFC) and altered cerebral oscillations. According to reports, Repetitive transcranial magnetic stimulation of DLPFC is a potential therapeutic intervention for the treatment of addiction which can reduce drug use urge and improve cognitive function in addicted individuals. The present study is an attempt to give an overview of the role of Repetitive transcranial magnetic stimulation on drug use craving and addictive behaviors.
Materials and MethodsThe present study was conducted based on relative literature in English databases such as PubMed, Google scholars, Elsevier, MEDLINE, science direct (2015 – 2018). The inclusion criteria included addiction or drug use craving, the intervention was performed by applying rTMS, dTMS, and TMS, and the studies were of clinical trial type.
FindingsAddiction has a high prevalence in the world and many therapies have been tried so far. Many of the relevant articles actually supported the effects of rTMS and TMS, especially in the short run.
Discussionaccording to the reviewed literature and considering high prevalence of addiction and various treatment methods proposed for this mental illness, attempts were made to evaluate rTMS as a non-invasive treatment technique and its effectiveness was supported
Keywords: transcranial magnetic stimulation, drug use craving, addictive behaviors -
Pages 39-46
The purpose of this study was to investigate the effectiveness of positive parenting skills training on social competence and emotion regulation of students. The research method was a pre-test, post-test, and control group. The study population in this study was all mothers of 15-15 years old students in Tehran's first high schools in 1396, of which 30 were selected through purposeful sampling. Participants were randomly replaced in two groups with the same proportion. The experimental group received a positive parenting program in 8 sessions (2 hours) in a group format, while the control group was put in the waiting list. Grenfsky et al. (2001) cognitive emotion regulation strategies and Parandin social competence (2006) were completed by students in two stages: pre-test and post-test. Data were analyzed using covariance analysis. The results of univariate covariance analysis indicated that positive parenting skills training has a significant effect on positive emotional regulation and decreasing negative emotional regulation of students. The results also showed that positive parenting skills training has a significant effect on the social competence of students. Therefore, it can be said that improving the social excitement and social adequacy of students is the result of changing the patterns and methods of parenting in their mothers who participated in positive parenting sessions.
Keywords: positive parenting, social competence, emotion regulation -
Pages 47-54
The purpose of this study was to investigate the relationship between brain systems behavior and impulsivity, with high-risk sexual behavior. The review was detailed co-relational research. The population consists of all undergraduates of universities in Mashhad were enrolled in the academic year 1396. A total of 100 students male volunteered and were chosen using the sampling method. Data was collected Gary Willson personality questionnaire (1989), risky sexualbehavior questionnaire(2007) and Barratt Impulsiveness Scale (1995) . Data analysis were used Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis. The results showed that men with high-risk sexual behavior and impulsivity behavioral activation system there is a significant relationship. Also, the results of the regression analysis suggest that the activation system and behavioral impulsivity is predictive of risky sexual behavior. Behavioral activation system and Impulsivity to have a significant role a tendency risky sexual behavior and Therefore, the inhibition can be used as an intervention for the prevention of high-risk sexual behaviors apply to these people.
Keywords: Behavior brain systems, impulsivity, high-risk sexual behavior -
Pages 55-62
Over the past decade, the use of steroid medications has increased among athletes, especially bodybuilders who work professionally. Therefore, the present study was conducted to compare the dark trait personality and behavioral activation-inhibition system in bodybuilders with and without the use of anabolic-androgenic steroids. The present study was descriptive and casual-comparative. The statistical population of the study consisted of all male bodybuilders of Rasht in 2019. A sample of 150 (75 natural bodybuilders and 75 steroid bodybuilders) was selected purposefully, and then data were collected using Jonson & Webster (2010) personality dark trait questionnaire and Carver & White (1994) behavioral activation-inhibition system. Data were analyzed using multivariate analysis of variance. The results showed that there is a significant difference in the dark trait of personality and behavioral activation-inhibition system bodybuilders' with and without the use of anabolic-androgenic steroids. Based on this, it was found that steroid bodybuilders have a lower system of inhibition and a more active behavioral system than natural bodybuilders. Also, in the components of dark character traits, steroid bodybuilders showed more Narcissism, Machiavellianism and Psychopathy. According to the results, it is possible to control the activation/inhibition system and reduce the dark trait of personality in steroid bodybuilders by implementing programs and interventions.
Keywords: Steroid, Bodybuilders, The dark trait personality, Behavioral activation, inhibition -
Pages 63-70
The primary purpose of learning and the process of education is conceptual understanding and the flexible use of knowledge. In other words, keeping knowledge alone is not enough in the method of excellent teaching, Rather, understanding the relationships between facts or discovering and producing facts is the main result of the learning process. The primary goal in schools is to create real pleasure and enthusiasm for students to learn and to succeed, and to engage students in projects and activities based on their own volition and satisfaction. This is the interest and preference that will lead to greater flexibility of the people in the problem-solving process, more useful knowledge acquisition and the deeper feelings of worthiness and social responsibility. Applying the theory of self-determination in education, creating a passion for learning in students, understanding the importance of teaching, and building trust in their capacities and attitudes. These results will be obtained when students are motivated by internal motivation and internalize values and rules. Studies have shown that this process will lead to high-quality learning and conceptual understanding, and ultimately to individual development and adaptation. The primary purpose of this study was to investigate the relationship between satisfaction of basic psychological needs and internal motivation with students' engagement in school activities, conceptual and profound understanding of lesson content, and improvement of students' academic performance. This study is descriptive (review type). To investigate this issue, we have studied some articles related to the theory of self-determination in the field of learning and education. In this regard, in addition to external sources of information, resources and databases inside Iran are also investigated. In the first phase, a total of 38 English articles and 8 Persian articles were recorded. After the final review, 37 articles were selected from these articles that contained 5 Persian articles and 32 English articles. The various studies suggest that autonomy-supportive learning contexts, in which teachers take the students’ perspective, provide choice, and minimize the use of controlling language and controlling events, lead to enhanced conceptual learning, more interest, greater internalization of extant values and greater well-being.
Keywords: Academic performance, Autonomous, controlled motivation, Basic psychological needs, self-determination theory, Student engagement -
Pages 71-78
The aim of this study was to promote happiness and resilience in Adolescents Girls without Caregivers by using positive thinking skills. It is a quasi-experimental design with pre-test-post-test design with control group. The population of the study consisted of all adolescent girls without caregivers who were live in organization of Alborz Province. A sample of 40 individuals from this society was selected through targeted sampling and randomly divided into two groups of 20 subjects (experimental and control). The members of both groups completed the Oxford Happiness Questionnaire (1989) and Conner-Davidson's (2003) resilience before performing the test. Then, eight sessions of 45 minutes of positive thinking educational intervention were performed for the experimental group and after that, both groups were re-evaluated. Data were analyzed using covariance analysis. The findings of this study showed that training of positive thinking skills significantly increased the happiness and resilience of adolescent girls. It seems that positive thinking skills training can be successfully used to empower unprotected adolescents.
Keywords: positive thinking skills, happiness, resilience, orphaned adolescent -
Pages 79-88
The purpose of the present study was to investigate the factor structure and Item-Response parameters of State Level of Subjective Vitality Scale. The research design was correlational, and the statistical population consisted of students of the Shahid Beheshti University of Tehran. Sample group including 240 students were selected through multi-stage sampling and completed Subjective Vitality scale. Internal consistency, exploratory and confirmatory factor analysis, discrimination and threshold parameters and Item and test information curves were analyzed. Results showed that both 7 and 6 Items form of the state level of subjective vitality scale show the structure of an agent with an explained variance of 67.19 and 75.04%. Confirmatory validity was confirmed. Cronbach's alpha coefficients for the scales varied from 0.91 to 0.93 and split half coefficients varied from 0.91 to 0.92, respectively. The Item-Response parameters were also at the optimum level. It seems that the state level subjective vitality scale, and in particular the structure of its 6 item versions, has good reliability and validity in students.
Keywords: Subjective validity, Factor structure, Validation, Item-Response Theory -
Pages 89-96
The purpose of the present study is to investigate the role of personality traits and social skills in the prediction of the domestic violence among couples. The study used the descriptive-correlational method and the statistical population consisted of all couples with a history of domestic violence referring to counseling centers under the supervision of the Welfare Organization of Isfahan in 2016. In order to select the sample, 50 couples (50 men and 50 women) referred were selected from several counseling centers in Isfahan. However, a set of questionnaires including Minnesota short-form (1967), Matson's social skills questionnaire (1983), and domestic violence questionnaire (Tabriz, et al, 2012) was applied to measure the study variables. In order to test the hypotheses, Regression analysis was conducted using SPSS-22 software. The results showed that social skills negatively predict three personality traits including hypochondriasis, depression, and hysteria and positively predict changes in the domestic violence among the couples. Based on the findings, personality traits and social skills recognized as the most important factors in the occurrence of domestic violence among couples. Therefore, it is suggested that psychologists and family counselors considered these factors as effective and use them in their psychological interventions in domestic violence in order to obtain better outcomes as well as applied these in workshops on the personality characteristics and social skills for couples
Keywords: personality traits, social skill, home violence, couples -
Pages 97-104
Changes in the current world of work require the use of new personalization capabilities such as employability. A dynamic approach is required to encourage people to creatively think and redesign needs, interests and life experiences. The aim of the present study was the effectiveness of group career counseling based on life design on employability. The research method was semi-experimental, and its design was a pretest-posttest with the control group. The population consisted of all undergraduate female students enrolled at the Bozorgmehr University of Qaenat, Iran, in the 2016-17 academic years. The sample consisted of 20 purposeful who were randomly assigned to two experimental and control groups (each group of 10). Information gathering instrument was Employability Questionnaire of Mousavi et al (2006) that completed by every two groups in before and after the intervention. Experiment group participated in 10 sessions of the practical group career counseling based on life design, and the control group no received the intervention. MANCOVA used for examination of the research hypothesis. Findings show the group career counseling based on life design has a significant effect on increasing the employability and its dimensions (career identity, personal adaptability, social capital and emotional intelligence). The results of this study showed the importance of programs of career counseling based on life design in enhancing the employability. Therefore, it is recommended that in the organizational and job counseling as well as educational-career adaptability projects in the university counseling centers relies on this program.
Keywords: Career counseling, Life design model, Employability -
Pages 105-114
The purpose of this study was to investigate the role of the meaning of education and academic engagement in predicting high-risk behaviors in adolescents. The research method was descriptive-correlational-predictive. The statistical population of this study consisted of all female secondary school students in Ardabil during the academic year of 2017-2018. 200 of them were selected by multi-stage cluster sampling. The data gathering tool was the questionnaire of academic engagement, educational meaning and high-risk behaviors. Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis were used to analyze the data. SPSS software was used for this purpose. The results showed that there is a significant negative relationship between educational meaning and academic engagement with high-risk behaviors in adolescents. The results of multiple regression analysis showed that educational meaning and academic engagement and its components (empowerment, commitment and absorption) have the ability to predict high-risk behaviors in adolescents. According to the results, it is suggested that school counselors and psychologists provide programs to promote these variables.
Keywords: educational meaning, academic engagemen, high risk behaviors -
Pages 115-124
Earlier studies have demonstrated that a considerable amount of people in various societies struggle with emotional problems such as immune system disorders, depression, anxiety, personality disorders and interpersonal issues. This article aims to clarify the importance of emotions in daily life and the field of psychotherapy. Given the importance of experience authenticity and expression in relationships and individuals’ lives, the triangles of person and conflict form the basis of intensive short-term dynamic psychotherapy (ISTDP). The triangle of conflict refers to the internal factors of problem such as emotion and defense while the triangle of person deals with the context and interpersonal factors. Restructuring of the triangle of conflict (the sequential course of emotion, anxiety and defense) within the triangle of person, particularly the patient-psychotherapist relationship during the therapeutic sessions, is the base of this therapy. This time, the patient’s repressed feelings to parents would consciously be experienced, processed and named in a therapeutic context and the process of experiencing emotions leads the defenses to be undone and the patients to be relieved from the self-made distress. The self-made distress is the result of a pathological conscience which is being fueled by the unconscious feeling of guilty of the patient and the tendency to victimhood and resistance. In this article, the effect mechanism of ISTDP in reducing the distressful symptoms of psychological and medical disorders are mentioned and it is attempted to broaden the horizons of psychologists and those interested in this new area of psychotherapy.
Keywords: emotion regulation, ISTDP, the triangle of person, the triangle of conflict, emotional dysfunction -
Pages 125-132
People experience problems and frustration in their lives and should find proper mechanisms to cope with these difficulties. This study aimed to determine the relationship between social support and coping styles and frustration tolerance in students of Shiraz University. And this study examined the frustration tolerance according to coping styles and social support. The method of this study was descriptive – correlation. 540 individual (281 women, 259 men) selected from among students on available sampling. The following measures were used to collect data: coping styles Questionnaire (Endler &Parker, 1990), social support Questionnaire (Vaux & et al., 1986) and frustration tolerance Questionnaire (Harington, 2005). Data were analyzed using multiple regression analysis and Pearson correlation coefficient. Results showed that social support and coping styles have a positive and significant correlation with frustration tolerance in students (p>0/001). Also, problem-based coping style and social support were able to predict frustration tolerance. According to the finding of this study, it can be concluded that as far as student individuals in Shiraz University are concerned, an increase in social support provided by the family and social council and other relevant institutions as well as teaching essential and practical coping skills may play a significant role in increasing frustration tolerance in student individuals.
Keywords: social support, coping strategy, frustration tolerance -
Pages 133-142
The purpose of this study was to investigate the effectiveness of behavioral activation therapy on meta-cognitive beliefs and worries about the physical image of depressed girl students. The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest design with the control group. A total of 30 undergraduate students of the Ferdowsi University of Mashhad were selected and randomly assigned to the same experimental and control groups after an initial clinical evaluation based on the criteria of the research. The experimental group received eight sessions of 90 minutes (weekly twice) of the behavioral activation group therapy group; the control group was placed on the waiting list. To collect information in two stages, pre-test and post-test, Wales et al. (2004) meta-cognitive questionnaire and the Littleton and Associates (200) Physical Image Worry Questionnaire were used. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance. The findings of this study showed that there is a significant difference between the mean scores of post-test of the experimental groups and the control group in the positive meta-cognitive beliefs about fear and concern of the body image. Since gaining a higher score in these two variables indicates the severity of these symptoms in people with depression, the mean of these scores in the intervention group in the post-test stage was significantly lower than the control group. Therefore, it can be said that the use of therapy techniques for treatment of behavioral activation is effective in reducing the positive meta-cognitive beliefs about worries and concerns about the physical image of depressed girl students
Keywords: Behavioral activation therapy, positive metacognitive beliefs concerns, physical body concern, students -
Pages 143-150
The purpose of this study was to predict the life satisfaction based on spiritual well-being and communication skills in the parents of exceptional children. The method of this research was correlation. The statistical population of this study included all parents with exceptional children in Hashtgerd and Nazarabad in 1396. Sampling of this study was available and sample size was 100. The instruments of this study were Diener et al Life satisfaction questionnaire (1985), Poltezion and Ellison Life Health Questionnaire (2005) and Barton J's Communication Skills Questionnaire (1990). For data analysis, Pearson correlation coefficient and simultaneous regression were used at the significant level (P <0.05). The results of statistical analysis showed that spiritual well-being and communication skills can predict life satisfaction and in general, spiritual well-being and communication skills predict 16% of life satisfaction. Therefore, according to the results of this study, with the increase of spiritual well-being and communication skills, life satisfaction in parents with an exceptional child increases.
Keywords: Communication Skills, Life Satisfaction, Spiritual Well-being -
Pages 151-160
This study aims to evaluate the moderation effects of self-esteem on the association between mindfulness and psychological well-being in the students of Azad University of Kashan. The type of this research is in the field of applied research and the nature and method of data collection is in descriptive-correlation study. The statistical population of this research is the all of students of Islamic Azad University of Kashan who are studying in the second semester of the academic year 96-97. By using multi-stage random cluster sampling, 277 students are selected and these students completed a packet of three questionnaires that assessed mindfulness, self-esteem, and psychological well-being (consist of the Freiburg Mindfulness Inventory-Short Form, Rosenberg Self-Esteem Inventory, and the Ryff's Scale Psychological Well-being inventory-Short Form). To analyze the data descriptive statistics (average, frequency and standard deviation) and inferential statistics (coefficient correlation Pearson, and moderating regression) to generalize the results of the sample to the community and SPSS software was used for data analysis. The results showed that each of these variables of psychological well- being, self-esteem and mindfulness have a significant relationship with each other. Also, the findings from moderating regression indicate that the self-esteem significantly (p<0.01) could explain 38% of the psychological well-being variable. These findings show the moderating role of self-esteem in the relationship between mindfulness and psychological well-being variables.
Keywords: Mindfulness, Self-esteem, Psychological Well-being -
Pages 161-170
The purpose of the present study was to investigate the validity and reliability of the Personal Responsibility Scale for Adolescents (Mergler & Shield, 2016). The statistical population consisted of all first and second year high school students in Firoozabad city who were studying in the year 1396-97. Participants were 300 high school students (111 girls and 189 boys) who were selected by cluster random sampling. This scale was preliminary study after the Persian translation and confirmation of the validity of the translation. The results of exploratory factor analysis indicated that there were two distinct factors of cognitive control / responsiveness and behavioral / emotional control which together explained 59.28% of the total variance. Model fit indices using confirmatory factor analysis for chi-square to freedom ratio of 1.67, comparative fit of 0.98, normalized fit of 0.95 and root mean square error of estimation error of 0.04 indicate fit. The model with the data was desirable. Cronbach's alpha coefficient for cognitive / responsive control was 0.93 and for behavioral / emotional control was 0.70. In conclusion, this tool seems to have two factors to measure the personal responsibility of first- and second-grade students in adolescence.
Keywords: personal responsibility, adolescents, validation -
Pages 171-180
Academic engagement is an important process in predicting students’ educational outcomes. In addition, it is one of the most significant indicators of education quality and academic achievement. It is highly important to explore key, environmental factors which highly influence students’ academic engagement. The present study aimed to predict students’ academic engagement based on their perceptions of the classroom environment. The research design was descriptive and correlational. The statistical population included all female secondary school students (n = 4151) in Kashan during the 1396-97 academic year. Based on the Krejcie and Morgan table, 399 students were selected by multi-stage sampling method and filled in Fredericks, Blumenfeld and Paris Student Engagement in School Scale (2004) as well as Gentry, Gable, and Rizza My Class Activity Scale (2002). Pearson product moment correlation and regression analysis (enter model) were used to analyze the data. The results showed that there is a positive and significant relationship between perceptions of classroom environment and academic engagement. Moreover, challenge (β=.43), interest (β=.33), and enjoyment (β=.20) components had the highest ability to predict academic engagement among students, respectively. In conclusion, students' academic engagement could be enhanced through improving classroom environment by designing and implementing challenging and enjoyable class activities and increasing students’ interest.
Keywords: academic engagement, perceptions of classroom environment, students -
Pages 181-188
The purpose of this study was to investigate the effect of behavioral activation therapy on coping strategies in students with general anxiety disorder. The research method was semi-experimental with pretest-posttest with the control group. A total of 30 undergraduate and undergraduate female students from Khorramabad University were selected based on criteria of the research and randomly assigned to the experimental and control groups. The experimental group received eight sessions of 90 minutes (weekly twice) of the program of behavioral activation group therapy; the control group was placed on the waiting list. Data were collected in pre-test and post-test by Lazarus & Folkman coping strategies questionnaire. Data were analyzed using one-way covariance analysis. The findings of the research showed that there is a significant difference between the mean scores of post-test of the test groups and the control group in controlling the effect of the pretest, in the components of coping strategies. According to the findings of the research, it can be stated that behavioral activation therapy has a significant effect on increasing the problem-oriented coping strategies and reducing the emotional coping strategies. In general, it is suggested that behavioral activation group therapy be considered as an excellent way to improve the methods of coping of students with a generalized anxiety disorder, by counselors and psychotherapists.
Keywords: Behavioral activation therapy, coping strategies, general anxiety, students -
Pages 189-200
Values are one of the most critical aspects of personality and social life that determine individual and social behaviors and at the same time, are influenced by these factors. One of these factors can be gender. This study aimed to investigate the relationship between ethical values and gender in students. The statistical population consisted of all of the students at Isfahan University. Sampling was done in a multi-stage randomized manner, and finally, 113 students completed questionnaires. Allport, Vernon, and Lindsey values scale (1951) were used to collect data. Then the data were analyzed using SPSS software by multivariate analysis of variance and ranking of values in men and women. There was a significant difference between two genders in economic and religious values (p < 0.05); so that men in economic values and women in the religious values were significantly higher. Also, the ranking of values in the two groups had similarities and differences. The first and the second student`s priorities were social and theoretical values and political values was forth. In women, economic values and in men, religious values were in the last grade.
Keywords: Ethical Values, Gender, students